علمی-اجتماعی
|
||||||||||||||||
جمعه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 9:15 :: نويسنده : شمیلا سیامکی
اَصحاب فيل: سپاه ابرهه; سپاهى با فيلهاى جنگى و با قصد ويران كردن كعبه اصحاب فيل به سپاهى گفته مىشود كه به فرماندهى اَبرَهه، قصد ويران كردن كعبه را داشتند. ابرهه، فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروايان يمن بود و بر اثر زخمى كه در يكى از جنگها در صورت وى پديد آمد به اَشرَم ملقّب شد. كنيه وى را اَبويَكْسوم دانستهاند. او با حيلهاى، فرمانرواى پيشين يمن، يعنى «اَرباط» را كشت و خود بر جاى او نشست. ابرهه از اينكه كعبه* مورد توجه ويژه مردم بود و زيارت آن، قدرت و شوكت مكّه را در پى داشت ناخشنود بود و تصميم گرفت مردم را به جاى مكّه، متوجّه يمن كند. انگيزه او در اين تهاجم را گسترش سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آنها بر همه سرزمينهاى عربى مانند مكّه، ايجاد پايگاهى در برابر امپراتورى ايران، و حذف واسطهگرى ساسانيان در روابط تجارى ميان روم با سيلان و هند دانستهاند.[20] وى در پى اين تصميم، كليسايى باشكوه به نام «قُلَّيْس» در صَنعا بنا كرد و از مردم خواست تا به جاى كعبه، به زيارت آن بروند. خبر تأسيس اين كليسا عربها را بسيار خشمگين ساخت، بهطورىكه گفتهاند: يكى از آنها خود را به قلّيس رساند و آن را آلوده ساخت و يكى از فرستادگان ابرهه به نام محمّد بنخُزاعى كه براى فراخوانى مردم به زيارت قلّيس به ميان عربها رفته بود، به دست آنان كشته شد. برخى گفتهاند: گروهى از قريش در راه تجارتشان، كنار يكى از معابد مسيحيان فرود آمده، براى پختن غذا آتشى برافروختند و باد، آتش را در معبد افكند و آن را سوزاند. اين عوامل خشم ابرهه را برانگيخت و فهميد كه با بودن كعبه، نمىتواند مردم را از مكّه متوجه يمن كند و به اهداف خود برسد، ازاينرو تصميم گرفت كعبه را ويران كند. براى اينكار سپاهى مجهّز فراهم آورد و با فيلهاى جنگى به سوى مكه حركت كرد. شمار سپاهيان را 000/60، و تعداد فيلها را يك، 8، 12، 13 و 1000 رأس نوشتهاند. در بين راه، هر قبيلهاى را كه با آنها به مقابله برمىخاست درهم شكسته و سران آنها را اسير مىكردندتا در نزديكى مكّه در محلّى به نام «مُغَمَّس» يا «حبّ المُحَصَّب» فرود آمدند. ابرهه گروهى از سواران خود را به فرماندهى اَسودبنمقصود براى تاراج اموال مردم به مكّه فرستاد كه در اين ميان 200 شتر را از عبدالمطلب به غارت بردند و به وسيله حُناطه حِمْيَرى به بزرگ مكّيان يعنى عبدالمطلب پيامى به اين مضمون فرستاد كه من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ويران كردن اين خانه است. عبدالمطلب پس از شنيدن پيام ابرهه گفت: ما نيز توان جنگ نداريم; امّا كعبه خانه خدا و خانه خليل وى ابراهيم(عليه السلام)است و او خود حرم خويش را حفظ خواهد كرد. سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با ديدن سيماى زيبا و ابّهت او از تخت به زير آمد و كنار وى روى زمين نشسته، گفت: خواستهات چيست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهيانت 200 شتر از من ربودهاند. بگو تا بازگردانند. ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قريش شنيده بود، از اين درخواست شگفتزده شد و گفت: تصور مىكردم از من بخواهى خانهاى را كه آيين تو و پدران توست، ويران نكنم. عبدالمطلب گفت: من صاحب شتران خويشم و خانه، خود صاحبى دارد كه تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت. عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم مكه فرمان داد شهر را ترك كرده، به كوهها و درههاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مكه ماند. وى حلقه در كعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى خانه يارى خواست. پس از آن، حلقه خانه را رها كرده، به سوى درههاى مكه رفت. گويند زمانى كه ابرهه فرمان حمله داد عبدالمطلب يا شخصى به نام نفيلبنحبيب، خود را به فيل جنگى رساند و در گوشش گفت: ازحركت بايست و از جايى كه آمدهاى بازگرد. اينجا سرزمين امن الهى است. ناگهان فيل پيش او زانو زد و هيچ فشارى نتوانست او را به سوى كعبه بهحركت درآورد; ولى به هر سوى ديگر كه او را بازمىگرداندند، شتابان مىرفت. خداوند خانه خويش را از آسيب اصحاب فيل حفظ كرد و آنها را به عذابى دردناك مبتلا ساخت. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |